مسخره گر

فرهنگستان زبان و ادب

{farce player} [هنرهای نمایشی] بازیگر نمایش های مسخره گری

جمله سازی با مسخره گر

تا هست جهان، شاه جهان باش که ‌گیتی با عدل تو اش، مسخره بر باغ جنان رفت
مسخره چى پست (كه قصد توهين و تحقير رسول خدا(ص ) را داشت ) شخص پيامبر را ازدور، به او نماياند و گفت: (او محمد است ) وابوجهل از وى حرف شنوى دارد! برو و از وى يارى بخواه.
((لا يسخر قوم من قوم... و لا نساء من نساء: ))گروهى گروه ديگر را مسخره ننمايدو نه زنانى زنان ديگر را.(45)
و اين آيه شريفه جوابى است از اينكه كفار به عنوان استهزا گفتند: (پس اين وعده كىاست، اگر راست مى گوييد) خداى تعالى هم در اين جمله كفار مسخره كننده را سخريه واستهزا كرده، و به امر آنان بى اعتنايى نموده.
ناگاه يكى از بزرگان خوارج (خوارج گروهى هستند كه با على عليه السّلام جنگيدند)به نام سويد بن نوفل برخاسته و از روى استهزاء و مسخره گفت: يا اميرالمؤمنين مىفهمى چه مى گوئى ؟ آيا از روى علم سخن مى گوئى (يا لاف بيهوده مى زنى )؟
مسخره باد گشت هر چه درختست و کشت و آنچ کشد سر ز باد خار بود خشک و چوب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پاداش
پاداش
استیصال
استیصال
کیری
کیری
تایپ
تایپ