مستعین با

مستعین بالله لقب ابوالعباس احمد بن محمد المعتصم بن هارون الرشید است که در خلافت عباسیان به قدرت رسید. واژه‌ی «مستعین» از ریشه «عَوْن» به معنای یاری گرفتن و کمک خواستن است و در ترکیب «مستعین بالله» به معنای «یاری‌جوی از خدا» به کار می‌رود. این لقب برای نشان دادن اتکا و توکل او بر خداوند در امور خلافت انتخاب شده بود.

او بین سال‌های ۸۶۲ تا ۸۶۶ میلادی خلافت را در بغداد بر عهده داشت. در منابع تاریخی از او به عنوان شخصی خوش‌سیما، خوش‌خلق و آشنا با ادبیات و شعر یاد شده است. با مرگ ابوجعفر محمد منتصر، مردم و بزرگان با او بیعت کردند و خلافتش آغاز شد. این دوران اما آرام و باثبات نبود، چرا که ترکان در ساختار قدرت عباسیان نفوذ زیادی داشتند.

مستعین بالله درگیر کشمکش‌های سیاسی و نظامی شد، به‌ویژه پس از آن‌که ترکان علیه او شوریدند و یکی از پسران متوکل را به خلافت نشاندند. نزاعی سخت میان دو خلیفه شکل گرفت که سرانجام به نفع رقیب تمام شد. مستعین در نتیجه این دسیسه‌ها از قدرت کنار گذاشته شد و پس از مدتی نیز به دست همان ترکان به قتل رسید.

لغت نامه دهخدا

مستعین با.[ م ُ ت َ ن ُ بِل ْ لاه ] ( اِخ ) ( الَ... ) لقب احمدبن محمدبن معتصم بن هارون الرشید، مکنی به ابوالعباس، دوازدهمین تن از خلفای عباسی. وی به سال 219 هَ. ق. در سامراء متولد شد و در همین شهر اقامت گزید و در سال 248 بعد از درگذشت المنتصربن المتوکل در همین شهر باوی بیعت شد. در عهد خلافت او شورشهای بسیاری در سرزمین خلافت رخ داد از جمله برخی از مردم شورشی توانستندالمعتز را که در سامراء زندانی بود از زندان رها سازند و با او بیعت کنند و برای کشتن المستعین روانه بغداد گشتند. المستعین چون چنین دید از خلافت کناره گرفت و در اوایل سال 252 با گرفتن مقداری از اموال همراه خانواده خود رهسپار شهر واسط گشت و بعد از ده ماه از آنجا به القاطول منتقل شد و بدست حاجب المعتزبنام سعیدبن صالح بقتل رسید. ( از الاعلام زرکلی ج 1 ص 193 از الیعقوبی و الطبری و المسعودی و ابن الاثیر ).
مستعین با. [ م ُ ت َن ُ بِل ْ لاه ] ( اِخ ) ( الَ... ) لقب سلیمان بن حکم بن سلیمان بن عبدالرحمان الناصر اموی، مکنی به ابوایوب. دوازدهمین خلیفه اموی در اندلس اسپانیا. وی به سال 354 هَ. ق. متولد شد و در سال 399 بعد از بقتل رسیدن عمش هشام بن سلیمان با او بیعت شد و لقب المستعین باﷲگرفت. در سال 403 وارد قرطبه شد و در آنجا به الظافر بحول اﷲ نیز ملقب گشت. او در سال 407 هَ. ق. بدست علی بن حمود حاکم طنجه و سبته بقتل رسید و با درگذشت وی مدت هفت سال ذکر بنی امیه بر منابر اندلس متروک گشت. المستعین باﷲ شخصی ادیب و شاعر بود. ( از الاعلام زرکلی چ 2 ج 3 ص 184 از البیان المغرب و جذوةالمقتبس ).
مستعین با. [ م ُ ت َ ن ُ بِل ْ لاه ] ( اِخ ) ( الَ... ) لقب سلیمان بن محمدبن هودبن عبداﷲبن موسی، مولای ابوحذیفه جذامی، مکنی به ابوایوب و مؤسس دولت آل هود در اندلس. وی به سال 410 هَ.ق. هنگامی که حکومت امویان در اندلس رو بضعف گذاشته بود بر شهر تطیلة مستولی گشت و سپس برخی شهرهای دیگر را نیز تصرف نمود و به سال 431 هَ. ق. سرقسطة را نیز اشتغال کرد و به سال 438 ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی چ 2 ج 3 ص 196 از البیان المغرب و ابن خلدون ).
مستعین با. [ م ُ ت َن ُ بِل ْ لاه ] ( اِخ ) ( الَ... ) لقب عباس بن محمدبن ابی بکربن سلیمان، مکنی به ابوالفضل، از خلفای دولت عباسی ثانی در مصر. به سال 808 هَ. ق. بعد از درگذشت پدرش با وی بیعت شد. به سال 815 توسط اتابک شیخ محمودی با داشتن عنوان خلافت در قلعه جبل بازداشت شد و بعد از یک سال از خلافت نیز خلع گشت و به زندان اسکندریه منتقل شد و در سال 833 هَ. ق. در سن چهل سالگی در این شهر به مرض طاعون درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ج 4 ص 39 از تاریخ الخمیس و التبرالمسبوک و الضوءاللامع ).

جمله سازی با مستعین با

هرجا که بود حضرت حقست بود ماست هرجا که مستعان بود آنجاست مستعین
به دست تو همیشه جام و شمشیرو نگین بادا کمینه چاکری زان تو بیش از مستعین بادا