مزدی پز
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
جمله سازی با مزدی پز
«تا آنجا که دیدهام رسم بر این است که در آخر باید پوزش خواست و من چنین کاری نمیکنم؛ چرا که در مقابل مزدی که گرفتهام کوششم –در ترجمهٔ این کتاب- از سر خیلیها زیادتر است.»
وَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ اگر چنانست که شما خدای را میخواهید و رسول او، وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ و سرای آن جهانی، فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْراً عَظِیماً (۲۹) اللَّه بساخت نیکوکاران را از شما مزدی بزرگوار.
گروهی از پرستاران و کمکپرستاران در شهرستان فسا، در برابر ساختمان فرمانداری در اعتراض به عدم رسیدگی به درخواستهایشان، تجمع اعتراضی برپا کردند. معترضان که در شرایط کار سخت و اضافه کار اجباری، حقوقشان بسیار ناچیز است، خواستار بهبود مزایای مزدی پرداختی از جمله مزایای تعرفهگذاری شدند.
وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ و هر که بر ایستاد کند از شما بفرمان برداری خدای را و رسول او را، وَ تَعْمَلْ صالِحاً و کردار نیک کند، نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَیْنِ او را دهیم مزد او دوباره، وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً کَرِیماً (۳۱) و ساختیم او را در بهشت مزدی نیکو کریم آزاده آسان.
«تا آنجا که دیدهام رسم بر این است که در آخر باید پوزش خواست و من چنین کاری نمیکنم؛ چرا که در مقابل مزدی که گرفتهام کوششم –در ترجمهٔ این کتاب- از سر خیلیها زیادتر است.»
مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً آن کیست که وام دهد باللّه عز و جل، قَرْضاً حَسَناً وامی نیکو، فَیُضاعِفَهُ لَهُ تا آن وام او را اندتویی کند و اند باره، وَ لَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ (۱۱) و او راست مزدی نیکو.