[ویکی فقه] اسلام دینی جهان شمول است و مخاطبان «قرآن کریم» نه تنها مسلمانان، بلکه تمامی انسان هایی هستند که رسیدن به اوج کمالات انسانی و رستگاری، مقصود نهایی آنان است. در قرآن و سیره نبوی، «اصل رفق و مدارا» به عنوان مهمترین اصل در ارشاد و هدایت انسان ها مورد تاکید بسیار قرار گرفته است که در این مجال صرفاً به بررسی رفق و مدارا در سیره نبوی پرداخته خواهد شد. واژه مدارا مشتق از ماده «دری» به معنای نرمی و ملاطفت کردن، به حسن خلق رفتار کردن، مجادله و مؤدبانه و یا چاپلوسانه برخورد داشتن، تملق گفتن، ریشخند و گمراه کردن، پنهان کردن و معادل واژه taleration از ریشه لاتینی talero به معنای تحمل کردن و اجازه دادن به کار می رود. مفهوم مدارا در زمینه های دینی، سیاسی و اجتماعی از مباحث جدید در فرهنگ اسلامی است و به معنای خویشتنداری نسبت به عقاید مخالف یا اجازه دادن از روی قصد و آگاهی به اعمال یا عقایدی است که مورد پذیرش شخص نباشد؛ اما علی رغم توان مقاومت و یا اعتراض به آن، به دلیل احترام به افکار و عقاید دیگر انسان ها از انجام آن سرباز زند. مبانی مدارا در سیره نبوی در سیره نبوی مدارا دارای مبنایی است. ← اساس دعوت به حق اصل رفق و مدارا در سیره نبوی را حول چهار محور اصلی می توان بررسی کرد. ← مدارا با دشمنان حربی ...
جمله سازی با مدارا در سیره نبوی
معاشرت با مردم دنيا به عنوان مدارا در خور فهم و تابعقل ايشان معامله نمودن، و اعراض نمودن در معارف از آنچه ايشان منكر مى شمارند، و بهعقل ناقص راست نمى آورند، و مزاوله حسن خلق و كظم غيظ و تواضع و رفع كبر و عجب وخود بينى و خيلا و نخوت و درخواست اصلاح اعمال خود و ايشان از درگاه احديت است و سررشته جميع امور در اخذ به تقوى و پرهيزكارى و دوام مراقبه و نگهبانى جناب اقدسالهى تعالى شانه و توسل به اهل بيت اطهار صلوات الله عليهم فىالليل و النهار مى باشد. (184)
در نتیجه، مردمان این دیار ترجیح میدادند، به جای پرداختن به کشمکشهای داخلی و جنگهای درونی که خرابی قناتها و ناامنی راهها و بهطور کلی نابودی منابع اصلی ثروت را در پی داشت و نتایج آن دامنگیر مسلمان و غیرمسلمان میشد، مساهله و مسامحه را پیشه کنند و با مدارا و همراهی یکدیگر بر اوضاع خاص و دشوار طبیعی محیط زیست خود مسلط شوند. این شرایط موجب شدهاست مردمان این دیار از تعصب مذهبی تهی باشند و مشی مدارا در پیش بگیرند، بهطوریکه در اغلب دورهها، فرقههای مختلف اسلامی نظیر اهل سنت، امامیه، اسماعیلیه، صوفیه، شیخیه و حتی خوارج و گروههای تندرو و افراطی در نقاط مختلف این ایالت در مجاورت یکدیگر زندگی و تا حد زیادی در عقیده و آیین خود به اختیار عمل کنند. در دوره فرمانروایی سلجوقیان کرمان نیز، این شهر از مناطق سنینشین ایران محسوب میشد و حنفیان و شافعیان اکثریت جمعیت این ایالت را تشکیل داده بودند؛ ولی جز در برخی دورهها که نزاع مذهبی دامنگیر کرمان شد، وجود چنین تسامحی میان فرق مختلف مذهبی دیده میشود. سلجوقیان کرمان با وجود اینکه رفتاری توأم با تساهل و ملاطفت از خود نشان میدادند؛ ولی در پیروی از روش سلجوقیان بزرگ، همواره از تسنن، بهویژه مذهب حنفی حمایت و در ترویج آن تلاش میکردند.