لب پر زدن

لغت نامه دهخدا

لب پر زدن. [ ل َ پ َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) لپرزدن. با حرکت دادن ظرفی مقداری از مایع که در آن است بیرون ریختن. فروریختن کمی از آب یا مایعی دیگر ازلب ظرفی، گاه جنبیدن یا حرکت دادن آن. از لب کاسه وجز آن ریختن آب برای حرکتی که به ظرف داده باشند.

فرهنگ معین

( ~. پَ. زَ دَ ) (مص ل. ) سر ریز شدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بیرون ریختن مقداری از مایع داخل ظرف آنگاه که ظرف را تکان دهند.

ویکی واژه

سر ریز شدن.

جمله سازی با لب پر زدن

💡 همیشه دلت مهربان باد و گرم پر از شرم جان لب پر آوای نرم

💡 دلم بیچاره کرد و چشم بی خواب بدان چشم و لب پر بند و دستان

💡 گل داده هرزه نالی چمن دهد گوش گران سزای لب پر سخن دهد

💡 رخش چون آتش است و لب پر از قند بر آن آتش دل و جانها سپندست

💡 جهان‌بخش را لب پر از خنده شد تو گفتی مگر ایرجش زنده شد

اورگیم یعنی چه؟
اورگیم یعنی چه؟
کس خل یعنی چه؟
کس خل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز