قطار کشیدن

لغت نامه دهخدا

قطار کشیدن. [ ق ِ / ق َ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) صف بستن. صف کشیدن. به صف درآمدن. رجوع به قطار شود.

فرهنگ فارسی

صف بستن صف کشیدن

جمله سازی با قطار کشیدن

رضا پهلوی پس از پذیرفتن مسئولیت انفجارهای کرمان از سوی گروه داعش گفت که «داعش و جمهوری اسلامی دو روی سکه تروریسم بنیادگرایانهٔ اسلامی هستند». او خاطر نشان کرد که «جمهوری اسلامی حتی برای حامیانش نیز ماشین مرگ و فلاکت است» و «راه حل روشن است: پایین کشیدن این رژیم شیطانی؛ بازگرداندن قطار ایران به ریل ترقی و تمدن؛ و تأمین امنیت و آزادی برای همه ایرانیان در سایه حکومت قانون».
رضا پهلوی پس از پذیرفتن مسئولیت انفجارهای کرمان از سوی گروه داعش گفت که «داعش و جمهوری اسلامی دو روی سکه تروریسم بنیادگرایانهٔ اسلامی هستند». او خاطر نشان کرد که «جمهوری اسلامی حتی برای حامیانش نیز ماشین مرگ و فلاکت است» و «راه حل روشن است: پایین کشیدن این رژیم شیطانی؛ بازگرداندن قطار ایران به ریل ترقی و تمدن؛ و تأمین امنیت و آزادی برای همه ایرانیان در سایه حکومت قانون».