فرهنگ معین
( ~ُ. ) [ ع - فا. ] (اِ. ) (عا. ) نک فلان و بهمان.
( ~ُ. ) [ ع - فا. ] (اِ. ) (عا. ) نک فلان و بهمان.
(عا.)
نک فلان و بهمان.
💡 حضرت على (عليه السلام ) به او فرمود: مگر وقتى كه تو از دنيا رفتى عرب نبودى ؟او عرض كرد: چرا ولى ما به روش فلان و فلان مرديم از اين رو زبانمان تغييركرد.(1169)
💡 ان الملائكة على ابواب المسجد يكتبون الناس على منازلهم جاء فلان من ساعة كذا وكذا و جاء فلان من ساعة كذا و كذا، جاء فلان و الامام يخطب، جاء فلان فادرك الصلوة، ولم يدرك الخطبة
💡 - عن مرازم قال: دخل اءبوعبداللّه عليه السلام يوماً إ لى منزل يزيد وهو يريد العمرة، فتناول لوحاً فيه كتاب لعمّه فيه اءرزاق العيال و ما يجرى لهم فإ ذا فيه لفلان و فلان و ليس فيه استثن ء، فقال له: من كتب هذا الكتاب ولم يستثنِ فيه كيف ظنّ اءنه يتمّ ثم دعا بالدواة فقال: اءلحق فيه فى كلّ اسمٍ انشاءاللّه (477).
💡 موافق آنچه گفته بود عمل كردم، بعد از آنكه اذان را بانجام رسانيدم، بمن گفت:الحال فلان و فلان (و اشخاص چندى را شمرد) به خانه تو مى آيند و اعراض مىنمايند، اعتناء مكن كه مى بايد ترقى كلى بكنى !
💡 (تفصيل آيات ) به معناى جدا كردن آنها از يكديگر است تا معنا ومدلول هر يك در جاى خود روشن شود، و در اثر اختلاط آنها مختلط نگردد، و اينكه فرمود:(و لعلهم يرجعون ) عطف است بر مقدر و تقدير آيه اين است كه: ما آيات راتفصيل داديم به منظور فلان و فلان و اينكه شايد ايشان ازباطل به سوى حق بازگشت كنند.