طرب اباد

لغت نامه دهخدا

( طرب آباد ) طرب آباد. [ طَ رَ ] ( اِ مرکب ) جایگاه شادی و سرور. ( آنندراج ).
طرب آباد. [ طَ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان دربقاضی بخش حومه شهرستان نیشابور، واقع در 3هزارگزی جنوب نیشابور. جلگه و معتدل با 213 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت. راه آن ارابه رو است. تپه معروف الب ارسلان در این ده واقع است که آثار باستانی دارد و امریکائیها کاوش کرده اند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ عمید

( طرب آباد ) جایگاه طرب و شادی.

فرهنگ فارسی

( طرب آباد ) ( اسم ) محل شادی و سرور.
دهی از دهستان در بقاضی بخش حومه شهرستان نیشابور - ۳ هزار گزی جنوب نیشابور.

جمله سازی با طرب اباد

نوری از روزن اقبال درافتاد مرا که از و خانۀ دل شد طرب آباد مرا
تا فکرت من نهاد بنیان سخن آباد شد از من طرب آباد سخن
ز انصاف ملک را طرب آباد کن چنان کانجا غریب را رود از دل غم وطن
خانه گل گرچه آبادست ما را زان چه سود؟ چون زمانی حجره دل از طرب آباد نیست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال چوب فال چوب