شاه بن شجاع کر

لغت نامه دهخدا

شاه بن شجاع کرمانی. [ هَِ ن ِ ش ُ ع ِ ک ِ ] ( اِخ ) مکنی به ابی الفوارس. از شاهزادگانی بود که زهد پیش گرفت و مردی بافراست و پرهیزگار بود. وی با ابوتراب نخشبی و ابوعبید بسری مصاحبت کرد. سلمی به نقل از عبداﷲبن محمد رازی گوید: گمانم که درگذشت شاه بن شجاع در سال بعد از 270 هَ. ق. باشد و قبر او در سیرجان کرمان است. ( از صفة الصفوة ج 4 ص 49 ) ( تاریخ کرمان ص 473 ). از کلمات اوست: ترسکاری اندوه دایم است. خوف واجب آن است که دانی تقصیر کرده ای در حقوق خدای تعالی. علامت خوش خویی رنج خود از خلق کشیدن و علامت تقوی ورع است و علامت ورع از شبهات باز ایستادن. عشاق بعشق مرده درآمدند از آن بود که چون بوصالی رسیدند از خیالی بخداوندی دعوی کرد. و رجوع به تذکرة الاولیاء عطار ص 315 شود.

جمله سازی با شاه بن شجاع کر

۴-میر ملوک شاه بن میر میرک بن میر محمد عاشق گنگزار رند دگارانی(زمان ایشان قبیله رند دگارانی کامل از قلعه تنازل کردند.)
توران‌شاه (عربی: توران شاه بن أيوب؛ مرگ: ۲۷ ژوئن ۱۱۸۰) برادر صلاح الدین ایوبی و امیر ایوبی اسکندریه، بعلبک و یمن بود که از سال ۱۱۷۴ تا زمان مرگش بر این مناطق حکم می‌راند.
۷-میر رحمت خان بن میر درواست شاه بن میر دادشاه رند دگارانی
عبدالکریم پیش از آن که به حکومت رسد، جهت کسب آموزش‌های ملک‌داری در «دیوان اعلی» یا در اردوگاه «میرزا جهان شاه بن قرا یوسف» به سر می‌برده‌است.
ای تاج کز جواهر دانش مرصعی بر فرق دین سید و شاه بنی نزار
در همه صنفی سهی است تا مگس نحل هم شاه بنی آدم اوست نیست کس از او زیاد