بانزاکت

لغت نامه دهخدا

بانزاکت. [ ن ِ ک َ ] ( ص مرکب ) ( از: با+ نزاکت ) که نزاکت دارد. باتمیز. مؤدب. خوش برخورد. و رجوع به نزاکت شود.

جمله سازی با بانزاکت

ج. هوبرمن از مجله "صدای دهکده"، فیلم را "یک شاهکار از وحشت شاعرانه و یک خشونت بانزاکت و قابل لمس" اعلام کرده بود. دانشنامه "فیلم‌های ترسناک"، در مورد تأثیر "کاکتو" گفت:"فرانژو به فیلم یک فن شاعری عجیبی اعطاء کرد که تأثیر "کاکتو" در آن بی تردید قابل مشاهده بود. "دیوید ادلستاین" از مجله "State" هم این فیلم را با آثار "کاکتو" مقایسه کرده بود.
جوهر نقش آفرینی او به عنوان مرد اصلی در فیلم‌های زندگی آسان و کیتی (هر دو ساختهٔ لایسن) متبلور شد و جنبهٔ تاریک و شیطانی پنهان در پس شخصیت جنتلمن بانزاکت او در فیلم‌های جان فارو مورد استفاده قرار گرفت (در نیک بیل قلابی او نقش خود شیطان را بازی می‌کند، و در ساعت بزرگ‌مرد بی گناهی است که وسوسه می‌شود تا به اعماق ماجرای یک جنایت فرورود).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
یوخ یعنی چه؟
یوخ یعنی چه؟
اندر یعنی چه؟
اندر یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز