سیاستگر خوش نشین
جمله سازی با سیاستگر خوش نشین
به عهد دولت او خوش نشین که فتنه و جور چو کبک و تیهو عدلش چو باز و شاهین است
هر نفس دولت طلبکار مقام دیگرست این همای خوش نشین هر دم به بام دیگرست
ندیده گلشن روحانیان چه می دانی که در سفال فلک، خوش نشین چو ریحانیم
حسن اگر در دیده چون نازت دهد جا پا منه خوش نشین نالههای زار چون آهنگ باش
من نه آن نقشم که هر ساعت نگینی خوش کنم چون نسیم خوش نشین هردم زمینی خوش کنم