سامانۀ جبهه ای
جمله سازی با سامانۀ جبهه ای
پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و باایجاد جبهه ای مشترک توسط چریکهای فدایی خلق و سایر گروههای چپ به در همراهی با جبهه دموکراتیک ملی به رهبری هدایتالله متیندفتری، رضا شایان و گروه اش به این حزب جدید پیوستند که بعد از ماجراهای افول فعالیتهای حزبی و مشکلات دهه شصت عملاً به انحلال کشیده شدند.
این اصطلاح به طور گسترده ای در یک مفهوم استعاری استفاده می شود، برای مثال برای نشان دادن معضل فرماندهان نظامی در میدان نبرد، که در اجرای ایده های استراتژیک مبهم مسئولان غیر نظامی دچار مخمصه می شوند. مخالفت جنبش ضد جنگ داخلی و گروه های مدنی مخالف جنگ با جنگ خونین ویتنام نیز به عنوان جنگی دو جبهه ای برای سربازان آمریکایی که در ویتنام جنگیده اند توصیف شده است.
هر آنچه می طلبی از گشاده رویان خواه که فیض صبح دهد جبهه ای که بی چین است
گرچه گوهر می فشاند در کنار خار و خس جبهه ای دایم تر از شرم سخا دارد بهار
پیروس سپس از ایتالیا عقبنشینی کرد، و یک پادگان در تارانتو (جایی که پنج سال پیش در آنجا پا گذاشته بود) جاگذاشت، و جبهه ای جدید در یونان علیه آنتیگونوس دوم گوناتاس به راه انداخت.