زراد گاه

لغت نامه دهخدا

زرادگاه. [ زَرْ را ] ( اِ مرکب ) زرادگه. جائی که زره سازند. ( فرهنگ فارسی معین ). || زرادخانه. جایگاه ساز و برگ جنگ. سلاح خانه. محل نگهداری وسائل و مهمات جنگی:
تا دیدم آن دوات پراز کلک تیغ فعل
زرادگاه رستم دستان شناسمش.خاقانی.رجوع به زراد و زرادخانه شود.

فرهنگ فارسی

جایی که زره سازند جایگاه ساز و برگ جنگ

جمله سازی با زراد گاه

امام صادق (عليه السلام ) در روايت زيد زراد مى فرمايد: هر گاه راه را گم كردى باصداى بلند اذان بگو ترشد و تصيب الطريق ان شاء الله راهنمايى خواهى شدو راه را پيدا خواهى كرد ان شاء الله.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نمایان
نمایان
شکوه
شکوه
عاری
عاری
مریم
مریم