زبان اتشین

لغت نامه دهخدا

( زبان آتشین ) زبان آتشین. [ زَ ن ِ ت َ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) کنایه از زبان گرم. ( آنندراج ):
در کشاکش از زبان آتشین بودم چو شمع
تا نپیوستم بخاموشی نیاسودم چو شمع.صائب.

فرهنگ فارسی

( زبان آتشین ) کنایه از زبان گرم

جمله سازی با زبان اتشین

از دهان گاز صد زخم نمایان خورده ایم تا زبان آتشین را شمع محفل کرده ایم
گرچه دارم صد زبان آتشین چون آفتاب از گناه خویش پرسیدن نمی آید ز من
گر زبان آتشین چون شمع داری در دهن پیش صبح خوش نفس خاموش می باید شدن
به بزمش بلبل و پروانه بسیارند می دانم زبان آتشین دارم که تاب یک سخن دارد
از غبار دل، زبان آتشین گفتار من زنده زیر خاک صائب چون چراغ آسیاست
زبان آتشین از سرزنش سالم نمی ماند که رزق گاز گردد شمع هر جا سر برون آرد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال قهوه فال قهوه فال کارت فال کارت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی