دیگر کردن

لغت نامه دهخدا

دیگر کردن. [ گ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تغییر. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). دگرگون ساختن. بدل کردن. مبدل ساختن:
نندیشم از ملوک و سلاطینش
دیگر کنم رسوم و قوانینم.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

تغییر. دگرگون ساختن.

جمله سازی با دیگر کردن

💡 بعضی وقتها شبتای نقش مسلمان واقعی را بازی می‌کرد و یهودیت را طرد می‌کرد، ولیکن در بعضی زمان‌های دیگر او یهودیان را از خود می‌دانست. در سال ۱۶۶۸ او ادعا کرد که روح القدس در عید پسح بر او ظاهر شده‌است. او کتابی نوشت و در آن ادعا کرد که شبتای مسیح واقعی است با اینکه اسلام آورده‌است. هدف او یهودی کردن تعداد زیادی از مسلمانان بود. بعد از اینکه به سلطان گفت که قصد دارد یهودیان را مسلمان کند اجازه یافت که به کنیسه‌های آن‌ها رفته و با آن‌ها صحبت کند. او موفق شد بعضی مسلمانان را به کابالا علاقه‌مند کند. بعضی پیروان او دین یهودی و اسلامی را مخلوط کردند.

💡 فراخوان‌های سیستمی به دو بخش فضای کاربری و فضای هسته تقسیم شده‌اند و در پیام‌ها کپسوله‌سازی می‌شوند. این کار باعث می‌شود تا با منتقل کردن برخی از فرخوان‌های سیستمی استاندارد، به یک لایهٔ سازگاری که در فضای کاربری قرار دارد، پیچیدگی و حجم هستهٔ سیستم‌عامل کمتر شود. علاوه بر آن، این کار حفظ سازگاری بین نسخه‌های پسین و پیشین دراگون‌فلای را هم راحت‌تر می‌کند. کدهای مربوط به سازگاری با لینوکس و دیگر سیستم‌عامل‌های شبه یونیکس هم به بیرون از هسته منتقل شده‌اند.