لغت نامه دهخدا
دیزج مرتضی خان. [ زَ م ُ ت ِ ضا ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ولدیان بخش حومه شهرستان خوی با 236 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).
دیزج مرتضی خان. [ زَ م ُ ت ِ ضا ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ولدیان بخش حومه شهرستان خوی با 236 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).
💡 فهیمه اکبر (پیش از ازدواج فهیمه یمین اسفندیاری؛ ۱۸ آذر ۱۲۹۶ – ۱۲ شهریور ۱۳۸۸) خواننده و نویسندهٔ گیلانشناس و فعال اجتماعی بود. او فرزند اسدالله یمین اسفندیاری، از سیاستمداران دورهٔ پهلوی بود و به دلیل اینکه پدرش در شغل سرکنسولگری بود، سالهای کودکی خود را در باکو گذراند. استعداد موسیقی اکبر در باکو کشف شد و پس از بازگشت به ایران، کار موسیقی را ادامه داد و مدتی شاگرد مرتضی خان محجوبی شد.
💡 پس از محمدخان زیاداوغلو، محمد قلیخان و مرتضی خان زیاد اوغلو، به فرمان حکومت مرکزی بیگلربیگی گنجه بودند و در ۱۶۶۴ میلادی، اغورلوخان بیگلربیگی گنجه و قراباغ شد. دیوان او به زبان فارسی، چهارهزار و دویست بیت دارد و در کتابخانهٔ آستان قدس رضوی به شمارهٔ ثبت ۵۵۵ نگهداری میشود که به دستور نوهٔ او یعنی جوادخان زیاد اوغلو نسخهبرداری شدهاست و به عنوان «زیادی» و «مصاحب» تخلص میکرد.
💡 مرتضی خان که فردی مردمدار بود، چند دهه جلوتر از قانون اصلاحات ارضی زمینه انتقال و واگذاری داوطلبانه بخش عمده زمینهای یافت آباد تهران را به مردم و کشاورزان منطقه فراهم کرد. وی در آخرین سالهای زندگی و در زمان صدور شناسنامه در دوران پهلوی اول، نام خانوادگی یافت آبادی را برای خود و اعضای خانواده انتخاب کرد. مقبره وی در قبرستان یافت آباد تهران واقع شدهاست.
💡 یمینالممالک (پدر فهیمه) به نمایندگی مجلس درآمد و از مدافعان حقوق زنان از جمله آموزش زنان و حق رأی زنان بود. فهیمهٔ نوجوان در ایران به مدرسه فرانسوی رفت و تحصیلات خود را ادامه داد. او پس از بازگشت به ایران، مدتی در فرا گرفتن موسیقی، شاگرد مرتضی خان محجوبی بود. فهیمه به چند زبان آواز میخواند و سبک خواندنش همچون موسیقی روز غرب و شانسانهای اروپایی بود.
💡 پس از کنار رفتن کابینه قوامالسلطنه در پنجم بهمن ۱۳۰۱ که مستوفیالممالک سر کار آمد و مرتضی خان ممتازالملک را وزیر عدلیه کرد، منصورالسلطنه همچنان معاون وزیر عدلیه باقی ماند. او در این سمت همچنین قوانین مهمی مانند قانون ثبت اسناد و قانون مرور زمان را تهیه و به تصویب رسانیده، به اجرا گذاشت.
💡 دو دوست قدیمی به نامهای مرتضی خان و عباسقلی خان، که یکی در تهران و دیگری در بمبئی برای خود سوداگران موفقی شدهاند، تصمیم میگیرند با فراهم کردن امکان ازدواج دختر و پسرشان به هم نزدیک تر شوند…