دو پرویزنی

لغت نامه دهخدا

دوپرویزنی. [ دُ پ َ زَ ] ( ص نسبی ) میده که دوباره بیخته شده باشد. ( غیاث ). در آنندراج به غلط معده که دوبار پخته باشند ضبط شده است. ( یادداشت لغتنامه ):
حریری رقاق دوپرویزنی
چو مهتاب تابنده از روشنی.نظامی.

فرهنگ فارسی

میده که دوباره بیخته شده باشد.

جمله سازی با دو پرویزنی

💡 سپهرِ بر شده پرویزنی‌ست خون افشان که ریزه‌اش سر کَسری و تاجِ پرویز است

💡 به ریش خویش چرا... همی فرو بیزی اگر نه ریش تو پرویزنی است... پالای

💡 جمجمه را به دو قسمت تقسیم می‌کنند: یک قسمت در ارتباط با مغز است جمجمه عصبی نام دارد و آن قسمت که در ارتباط با صورت است اسکلت صورت (جمجمه احشایی) نامیده می‌شود. جمجمهٔ عصبی از کاسه سر و قاعدهٔ جمجمه که سه قسمت فرورفته دارد، تشکیل شده‌است. جمجمهٔ عصبی شامل استخوان‌های پس‌سری، گیجگاهی، پیشانی، آهیانه و پرویزنی است.

💡 تأمل ‌گر نگردد هر زمان توفیق آزادی شرر هم در دل سنگ آب در پرویزنی دارد

💡 شاخه‌های عصب بینی‌مژگانی عصب‌دهی حسی سازه‌های اطراف چشم از جمله قرنیه، پلک‌ها، ملتحمه، سلول‌های هوایی پرویزنی و مخاط حفره بینی را فراهم می‌کنند.