دو شش وجهی

فرهنگستان زبان و ادب

{dihexahedron} [زمین شناسی] ← پیریت وجهی

جمله سازی با دو شش وجهی

مردمک دو چشم من نیست قدمگه سگت وای که کعبتین من جای دو شش دو یک زده
از شباهتهاى جالب اين دو فرزند اين بود كه هر دو شش ماهه متولّد شدند.(486)
مقامری صفتی کن طلب که نقش قمار دو یک شمارد، گرچه دو شش زند عذرا
چون دو شش جمع برآیید چو یاران مسیح بر من این شش‌در ایام مگر بگشایید
آن گریزی که عشوه خریدم ازو دو سال دو شش نخست عشوه که بفروختم خرید