ده شتران

لغت نامه دهخدا

ده شتران. [ دِه ْ ش ُ ت ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان میمند بخش شهر بابک شهرستان یزد. واقع در 30هزارگزی خاور شهر بابک. دارای 1104 سکنه می باشد. آب آن از قنات تأمین می شود. شغل زنان کرباس بافی. راه آن فرعی. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

جمله سازی با ده شتران

حضرت على عليه السلام با غالب بن صعصعه پدر فرزدق صحبت مى كرد ودر ضمن پرسيد: شتران فراوانت را چه كردى ؟
باز نگار می کشد چون شتران مهار من یارکشی است کار او بارکشی است کار من
ولى صفاتى كه در آيات بعدى براى عاديات ذكر كرده با اين دوقول كه عاديات را به شتران معنا كرده اند نمى سازد.
دشمن به پايگاههاى خود بازگشت و سنگر گرفت. على (عليه السلام ) نيز همراهاصحاب به پايگاه خود رفته و آماده نبرد شدند. شب هنگام، على (عليه السلام ) فرمانداد مسلمانان مركبهاى خود را آماده كنند و افسار و زين و جهاز شتران را مهيا نمايند و درحال آماده باش كامل براى حمله صبحگاهى باشند.
از شتران نيز خداوند ناقه اى را به آن حضرت اختصاص داد كه صبح عاشورا بر آنسوار شد و روى آن خطبه ايراد نمود و سپس از آن پياده شد و به عقبة بن سمعان فرمود كه آن را عقال كن (يعنى بخوابان و دستهايش را ببند). اين ناقه همچنان درحال عقال بود تا حضرت به شهادت رسيد، آنگاه سر خود را بر زمين كوبيد تا مرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال راز فال راز فال جذب فال جذب فال احساس فال احساس