در کوشیدن

لغت نامه دهخدا

درکوشیدن. [ دَ دَ ] ( مص مرکب ) کوشیدن:
آنانکه به کار عقل درمی کوشند
هیهات که جمله گاونر می دوشند.خیام.رجوع به کوشیدن شود.

فرهنگ فارسی

کوشیدن

جمله سازی با در کوشیدن

فَلا تُطِعِ الْکافِرِینَ نگر تا فرمان کافران نبری، وَ جاهِدْهُمْ بِهِ و باز کوش با ایشان جِهاداً کَبِیراً (۵۲) باز کوشیدنی بزرگ.
هرکه را تیغش دهد هنگام کوشیدن نوید سوی دوزخ باشد او را هم بدین گیتی مقام
دست بیعت با توکل داده ام روز ازل از برای رزق کوشیدن نمی آید ز من
نامرادی بود نوعی آبرو غالب دریغ در هلاک خویش کوشیدیم و کوشیدن نداشت
ترکِ کوشش دامنِ منزل به دست‌آوردن است راهِ خود را دور می‌سازی ز کوشیدن چرا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اندر یعنی چه؟
اندر یعنی چه؟
اگزجره یعنی چه؟
اگزجره یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز