خوی الود

لغت نامه دهخدا

( خوی آلود ) خوی آلود.[ خوَی ْ / خَی ْ / خِی ْ / خُی ْ ] ( ن مف مرکب ) عرق آلود. خیس از عرق. عرقدار. خوی آلوده. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( خوی آلود ) عرق آلود خیس از عرق

جمله سازی با خوی الود

به گرد عارض و روی تو خط خوی آلود محقق است که چون مشک ناب در عرق است