خوش سر و وضع
جمله سازی با خوش سر و وضع
خانقاه نعمت الله را صفائی دیگر است خوش سر آبی و خوش بستانسرائی دیگرست
خانقاه نعمتاللّه را صفائی دیگر است خوش سر آبی و خوش بستان سرابی دیگر است
کارم اینست که در راه غمش سربازم با بلای عجبی خوش سر کاری دارم
جنگ آتش، آشتی آتش، مدارا آتش است خوش سر و کاری از آن بدخو مرا با آتش است
گه به پای کاکلش افتم گهی در پای زلف خوش سر وکاری مرا افتاد با افتادگی