خشخاش زن

لغت نامه دهخدا

خشخاش زن. [ خ َ زَ ] ( نف مرکب ) آنکه تیغ به خشخاش می زند برای گرفتن شیره آن که تریاک است.

فرهنگ فارسی

آنکه تیغ به خشخاش می زند برای گرفتن شیره آن که تریاک است.

جمله سازی با خشخاش زن

فتنه را دایم ز شربتخانه انصاف تو پرورش از شیره خشخاش و افیون باد و هست
در سال ۲۰۰۹، کشت خشخاش در کل ولایت کابل تا ۵۷ درصد کاهش یافت.
میرزاحسین‌خان در مأموریت بمبئی، در یکی از گزارشهای خود منافع کشت خشخاش در ایران را از نظر صادرات گوشزد کرد و دولت نیز بر اساس این گزارش، کشت خشخاش را در دستور قرار داد و به ترویج آن پرداخت.
سنگ گران خود به ترازوی همت آر هر دو جهان به وزن دو خشخاش دانه گیر
استرالیا، افغانستان، ترکیه و هندوستان تولیدکنندگان عمده خشخاش برای اهداف پزشکی و داروهای ساخته شده بر اساس خشخاش می‌باشند،
خشخاش بین‌که بر تن ما تیغ می‌زند زآنسان‌که تیغ بر تن خشخاش ما زنیم