جهان اب و گل

لغت نامه دهخدا

( جهان آب و گل ) جهان آب و گل. [ ج َ ن ِ ب ُ گ ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) کنایه از قالب آدمی زاد. قالب بشر. || عالم دنیا. عالم ملک. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( جهان آب و گل ) کنایه از قالب آدمی زاد یا عالم دنیا

جمله سازی با جهان اب و گل

💡 وسعت مشرب ز منزل می برد تنگی برون در جهان آب و گل، خم بهر افلاطون بس است

💡 کرد اگر روشن جهان آب و گل را آفتاب تو به روی گرم دل‌ها را چراغان کرده‌ای

💡 یکنظر کن در جهان آب و گل از روی لطف دوستان را گل برافشان دشمنان را خار ده

💡 از جهان آب و گل بگذر سبک چون گردباد چون ره خوابیده، بار خاطر صحرا مشو

💡 نیست غیر از گوشهٔ دل در جهان آب و گل گوشهٔ امنی که یک ساعت بیاساید کسی

💡 در جهان آب و گل از درد و داغ عشق او دوزخی دارم که از یاد بهشت افتاده ام