تجسس کردن

لغت نامه دهخدا

تجسس کردن. [ ت َ ج َس ْ س ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بازجستن. تفتیش کردن. پژوهش کردن. کاویدن.تفحص کردن: و کس ندانست که آن تیر از کجاآمد، هر چند تجسس کردند پدید نیامد. ( نوروزنامه ).
تجسس کرد شاپور آن زمین را
بدست آورد فرهاد گزین را.نظامی.سلطان جاسوسان برگماشت و از مواضع و مجامع ایشان تجسس کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 398 ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پژوهیدن خبر جستن.

جمله سازی با تجسس کردن

پراب‌های میدان نزدیک امکان اندازه‌گیری میدان الکترومغناطیسی را فراهم می‌کنند. آنها معمولاً برای اندازه‌گیری نویز الکتریکی و سایر تابش الکترومغناطیسی نامطلوب از دی‌یوتی استفاده می‌شوند، اگرچه می‌توانند برای تجسس از عملکرد دی‌یوتی بدون وارد کردن بار زیادی به مدارات نیز استفاده شوند.
اعظم مهدوی، همسر نوید سیدعلی اکبر ضمن تأیید این خبر در حساب کاربری‌اش در توییتر نوشت: «حوالی ظهر امروز، یکشنبه ۲۴ مهرماه، ۵ نفر با لباس شخصی به خانه ما آمدند و بعد از تجسس منزل و صورت جلسه کردن، همسرم نوید سیدعلی اکبر را به همراه وسایل شخصی شامل گوشی، لپ تاپ، فلش و کامپیوتر، همچنین کامپیوتر شخصی من را با خود بردند.»
کارآگاهی کارکشته و باهوش که در گذشته در تیم تجسس کار می‌کرده، اما حالا به بخش پرونده‌ها منتقل شده و زندگی‌اش را با مرتب کردن پرونده‌های تکراری می‌گذراند.
در اصل ۲۳ قانون، تفتیش عقاید ممنوع و در اصل ۲۵ بازرسی و نرساندن نامه‌ها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هرگونه تجسس منع شده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لطیف یعنی چه؟
لطیف یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز