بنت نعش

لغت نامه دهخدا

بنت نعش. [ ب ِ ت ُ ن َ ] ( اِخ ) هفتورنگ. ( منتهی الارب ). رجوع به هفتورنگ شود.

فرهنگ فارسی

هفتو رنگ ٠

جمله سازی با بنت نعش

دوم سودة بنت (زمعة قرشيه ) است گويند درسال هشتم هجرت حضرت رسول (ص ) خواست او را طلاق گويد. عرض كرد ميخواهم درسلك روجات باشم مرا طلاق مگوى و نوبت خود را بيكى از زوجات بخشيد و او همان استكه گاهى بسخنان مطايبه آميز حضرت را متبسم ميساخت. در اواخر خلافت عمر يا زمان حكومتمعاويه در مدينه وفات كرد و (اسماء بنت عميس ) براى او ترتيب نعش داد.