بلاغت کردن

لغت نامه دهخدا

بلاغت کردن. [ ب َ غ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بالغ شدن طفل. ( آنندراج ):
چون بریش آمد و بلاغت کرد
مردم آمیز و مهرجوی بود.سعدی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بالغ شدن کودک:( چون بریش آمد و بلاغت کرد مردم آمیز و مهر جوی بود. ) ( سعدی )

جمله سازی با بلاغت کردن

همان‌طور که جیمز جاسینسکی توضیح می‌دهد، «دامنهٔ بلاغت در طول قرن شانزدهم، تا حدی به لطف آثار پیتر راموس، محدود شد». یاسینسکی در استفاده از کلمه «محدودشده» به استدلال راموس برای جدا کردن لفاظی از دیالکتیک (منطق) اشاره می‌کند، حرکتی که پیامدهای گسترده‌ای برای مطالعات بلاغی و برای برداشت‌های رایج از اقناع عمومی داشت. سخنوران معاصر تمایل به رد دیدگاه راموس به نفع برداشت گسترده‌تر (و از بسیاری جهات، ارسطویی) از هنرهای بلاغی به عنوان «گستره وسیعی از شیوه‌های زبانی معمولی» دارند. بلاغت به‌طور سنتی دارای پنج بخش بود که ابداع اولین بخش از آن بود. راموس اصرار داشت که بلاغت در کنار دیالکتیک از طریق دو کتابچه راهنمای اصلی مورد مطالعه قرار گیرد: اختراع و قضاوت در کتاب راهنمای دیالکتیک، و سبک و ارائه در کتابچه راهنمای بلاغت. حافظه، یکی از مهارت‌های پنج‌گانه بلاغت سنتی، توسط راموس به عنوان بخشی از روان‌شناسی در نظر گرفته شد، به جای اینکه بخشی از بلاغت باشد، و بنابراین از ایده او در مورد بلاغت و دیالکتیک دور شد. برایان ویکرز گفت که نفوذ رامیسم در اینجا به بلاغت افزوده‌است: بیشتر بر جنبه باقی مانده از سخن یا استفاده مؤثر از زبان متمرکز شده‌است و بر نقش زبانهای بومی اروپایی (به جای لاتین) تأکید می‌کند. اصلاحات رامیست گرایش سخنوران به تمرکز بر سبک را تقویت کرد. اثر این بود که بلاغت در ادبیات به کار رفت.
بلاغت (/ˈrɛtərɪk/، به انگلیسی: Rhetoric) علوم بلاغی، زیباشناسی سخن، فن بیان یا دانش شیواسخنی، هنر متقاعد کردن است، که همراه با دستور زبان و منطق (یا دیالکتیک) یکی از سه هنر کهن گفتمان است. هدف بلاغت مطالعه تکنیک‌هایی است که نویسندگان یا سخنرانان برای اطلاع‌رسانی، متقاعد کردن یا برانگیختن مخاطبان خاص در موقعیت‌های خاص استفاده می‌کنند. بعبارت دیگر مقصود از بلاغت این است که کلام دلنشین و مؤثر و رسا و به اصطلاح وافی به مقصود باشد و بلیغ کسی است که بتواند مافی الضمیر خود را به نیکویی بیان کند و مقصود خود را به راحتی برساند. اساسا بلاغت به معنی هنر سخن گفتن و تأثیر در دیگران و برانگیختن مخاطبان به یک اقدام، امری است که با سیاست مدن همزاد است. ارسطو بلاغت را این‌گونه تعریف می‌کند: «توانایی گفتن هر موردی، با ابزارهای موجود، برای متقاعد کردن» و از آن‌جایی که تسلط بر هنر پیروزی در یک پرونده قضایی، برای تصویب طرح‌های پیشنهادی در مجلس، یا برای کسب شهرت به‌عنوان یک سخنران، ضروری بود، ارسطو آن را «ترکیبی از علم منطق و شاخه اخلاقی سیاست» می‌نامد. بلاغت معمولاً اکتشافی برای درک، کشف و توسعه استدلال برای موقعیت‌های خاص فراهم می‌کند، مانند سه جذبه متقاعدکننده ارسطو برای مخاطب: لوگوس، پاتوس و اخلاق. پنج قانون بلاغت یا مراحل توسعه یک گفتار متقاعدکننده برای اولین بار در روم باستان تدوین شد: خلق، ترتیب، سبک، حافظه و ارائه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال عشقی فال عشقی فال تاروت فال تاروت