بخشایش کردن

لغت نامه دهخدا

بخشایش کردن. [ ب َ ی ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) رحمت آوردن. بخشودن. بخشاییدن:
کسی که او کَنَد از کان تو به میتین سیم
مکن برو بر بخشایش و مباش رحیم.عسجدی.هیچ دست آویز آن ساعت که ساعت دررسد
نیست الا آنکه بخشایش کندپروردگار.سعدی ( طیبات ).تو ناکرده بر خلق بخشایشی
کجا بینی از دولت آسایشی.؟ سعدی ( بوستان ).

فرهنگ فارسی

رحمت آوردن بخشودن.

جمله سازی با بخشایش کردن

به قدرت رسیدن پارسی‌ها و دودمان هخامنشی (۵۵۰–۳۳۰ قبل از میلاد) یکی از رویدادهای برجسته تاریخ باستان است. اینان دولتی بنیان‌گذاری کردند که جهان باستان را به استثنای دو سوم یونان زیر چیرگی خود درآوردند. امپراتوری هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ جهان می‌دانند. ارزشمندترین سنگ نوشتهٔ هخامنشی از دیدگاه تاریخی و نیز بلندترین آنها، سنگ نبشتهٔ بیستون بر دیواره کوه بیستون است. سنگ نوشتهٔ بیستون بسیاری از رویدادها و کارهای داریوش اول را در نخستین سال‌های فرمانروایی اش که سخت‌ترین سال‌های فرمانروایی وی نیز بود، به‌طور موشکافانه روایت می‌کند. این سنگ نوشته عناصر تاریخی کافی برای بازسازی تاریخ هخامنشیان را داراست و همچنین در سایت مذکور دربارهٔ شخصیت کوروش هخامنشی آمده‌است که: همهٔ نشانه‌ها بیانگر آنست که هدف کوروش از جنگ و کشور گشایی ایجاد یک جامعهٔ جهانی بر پایه امنیت و آرامش و دور از جنگ و ویرانگری بوده‌است. کوروش در لشکرکشی‌ها و پیروزی‌هایش با کشورهای مغلوب در نهایت بزرگواری رفتار کرد و عناصر حکومتی پیشین را مورد بخشایش قرار داده در مقام‌هایشان ابقا کرده مطیع و منقاد خویش ساخت. کوروش بزرگ با ایمان استواری که به اهورامزدا داشت جهانگشایی را به هدف برقرار کردن آشتی و امنیت و عدالت و از میان بردن ستم و ناراستی انجام می‌داد و در فتوحاتش به حدی نسبت به اقوام مغلوب بزرگمنشی و مهر و عطوفت نشان داده‌ بود که داستان رأفتش به همه جا رسیده بود.