باد کسی یا چیزی

لغت نامه دهخدا

باد کسی یا چیزی نشستن. [ دِ ک َ ن ِ ش َ ت َ ] ( مص مرکب )از غرور و تکبر فرودآمدن. فروکش کردن: بادش نشست.

جمله سازی با باد کسی یا چیزی

ز رمز زندگی بیگانه تر باد کسی کو عشق را گوید جنون است
خداوندا به فضلت دل قوی باد کسی کز ما کند بر نیکویی یاد
وحدت حرام باد کسی کآرزو کند لب بر لبش نهند صنم می‌پرست ما
و زانجا بیامد بلشکر چو باد کسی را که بودند ویسه نژاد
ز من یاد آورد گوید که چون باد کسی کان سال و مه دارد مرا یاد
مشکلی گر شود از جانب زلفش دل را نگشاید به جز از باد کسی مشکل او