لغت نامه دهخدا
افسون دانستن. [ اَ ن ِ ت َ ] ( مص مرکب ) سحر و جادو دانستن:
اگر خود عشق هیچ افسون نداند
نه از سودای عشقت وارهاند.نظامی گنجوی ( از ارمغان آصفی ).
افسون دانستن. [ اَ ن ِ ت َ ] ( مص مرکب ) سحر و جادو دانستن:
اگر خود عشق هیچ افسون نداند
نه از سودای عشقت وارهاند.نظامی گنجوی ( از ارمغان آصفی ).
سحر و جادو دانستن
💡 شاهزاده مصطفی مدت کمی در بستر بیماری میافتد.اما مصطفی نجات پیدا می کند و کمی بعد افسون متوجه میشود که باردار است و خیلی می ترسد که نکند خرم قصد جانش را کرده باشد مصطفی و ماهی دوران می خواهند افسون را از قصر خارج کنند تا در ادیرنه فرزندش را به دنیا آورد اما با دخالت خرم والده سلطان از این موضوع آگاه می شود و دستور می دهد تا فرزند افسون سقط شود. در هنگام سقط افسون خونریزی شدیدی پیدا می کند و تلاش های مصطفی هم نتیجه ای ندارد و افسون پس از گفتن حقیقت در آغوش مصطفی جان می دهد و مصطفی با قلبی آکنده از غم به نزد خرم می رود تا او را از دانستن حقیقت آگاه کند و....
💡 شاهزاده مصطفی مدت کمی در بستر بیماری میافتد.اما مصطفی نجات پیدا می کند و کمی بعد افسون متوجه میشود که باردار است و خیلی می ترسد که نکند خرم قصد جانش را کرده باشد مصطفی و ماهی دوران می خواهند افسون را از قصر خارج کنند تا در ادیرنه فرزندش را به دنیا آورد اما با دخالت خرم والده سلطان از این موضوع آگاه می شود و دستور می دهد تا فرزند افسون سقط شود. در هنگام سقط افسون خونریزی شدیدی پیدا می کند و تلاش های مصطفی هم نتیجه ای ندارد و افسون پس از گفتن حقیقت در آغوش مصطفی جان می دهد و مصطفی با قلبی آکنده از غم به نزد خرم می رود تا او را از دانستن حقیقت آگاه کند و....