اش ولاش

فرهنگ عمید

( آش ولاش ) ۱. [عامیانه] متلاشی، ازهم پاشیده.
۲. [عامیانه] مرداری که از هم پاشیده و متلاشی شده.
۳. زخم و جراحت که پر از چرک شده باشد.
۴. مضطرب، بسیارناراحت.

جمله سازی با اش ولاش

💡 محمدتقی سعیدی (زاده ۱۳۳۱ - محله ولاشان از توابع شهر اصفهان) موسیقیدان، خواننده و نوازندهٔ سنتی ایرانی است. او از شاگردان تاج اصفهانی و حسن کسایی و از چهره‌های شاخص مکتب اصفهان به‌شمار می‌رود.

💡 گر شدم عالم و عارف به ولاشان چه عجب مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند

💡 در این سال مقارن با حمله عرب‌ها به ایران، شاهزاده‌ای به نام گیل گاو باره توانست با مسالمت آذر ولاش، واپسین زرمهرشاه، را کنار راند و سراسر پتش خوارگر را به دست گرفت

💡 ولاش از شاهان این خاندان بود که باو را به قتل رساند و مدتی حاکم شرق طبرستان شد.

💡 سعیدی در روستای ولاشان اصفهان به دنیا آمد. فعالیت خود را در زمینهٔ هنر از سن ۸ سالگی و با خواندن در مراسم تعزیه آغاز کرد و از ۱۲ سالگی تحت آموزش‌های موسیقی تاج اصفهانی قرار گرفت.