کعبه در میکده از مغ بچگان گر طلبی بر رخ دل درِ این دورنما بگشایند
گرگ گردون کیفر سگ بچگان شام را انتقام از شیر بطحا تا بکی خواهد کشید
روان شوند سبک بچگان دیده من به زیر زانوی من خاک را خلاب کنند
رزبان ز بچگان رزان باز کرد پوست بی آنکه بچگان رزانرا رسد زیان
چو آبستنان کند همی ابر نالهها که تا خرد بچگان بزاید ز ژالهها
چون ختائی بچگان بزم صبوح آرایند بوی مشک ختن از ساغر صهبا بشنو