در گذشته اشاره اى داشتيم به بى حرمتى شديد ابوحنيفه به حديث پيامبر صلى اللهعليه و آله و اينكه ابوحنيفه در برابر احكام كه از پيامبر صلى الله عليه و آله روايتشده بود، براى استخراج احكام قواعدى تاءسيس كرده بود به نام: قياس و استحسان ومصالح مرسله.
اما در مسائل استصلاح لازم نيست كه براى صدور حكم بهمسائل ديگرى، آنچنان كه در مسائل قياس و استحسان يادآور شديم، مقايسه بهعمل آيد، بلكه براى صدور حكم در مسائل استصلاح تنها مصلحت در نظر گرفته مى شود(939).
شافعى و اتباع او گفته اند: ((استنباطى از طريق استصلاح وجود نداشته و هر كهبخواهد از اين طريق حكمى را به دست بياورد تشريع نموده است و گفته اند كهاستصلاح مثل استحسان، تبعيت از هواى نفس است نهعقل )).
در حجيت استحسان نيز بين اهل تسنن اختلاف است؛ از شافعى معروف ومنقول است كه هر كسى بخواهد با استحسان حكمى را استنباط كند، تشريع نموده است(627). ولى در مقابل، از مالك نقل شده است كه استحسان نُه حصه از ده حصه علم مىباشد.(628)
ناگفته نماند كه: الحمدالله شيعه به بركت پيروى ازاهل بيت - عليهم السلام - كه عديل قرآن مجيد هستندت از اين تشتت آراء و قياس و استحسان،راحت مى باشد.