ادمیم
جمله سازی با ادمیم
جانا، به یکی گناه از بنده مگرد من آدمیم، گنه نخست آدم کرد
به آدمیم نخوانی دگر اگر یک ره کنی مشاهده پرده های اسرارم
از زمینی تو من هم از زمیم گر تو هستی پری من آدمیم
گر تو گویی به صورت آدمیم هوشمند این سخن عجب دارد
همه از آدمیم ما لیکن او گرامی ترست کو داناست
خیرالامور اوسط اولاد آدمیم در عین عالمیم و مبرا ز عالمیم