اخی بک

لغت نامه دهخدا

اخی بک. [ اَ ب ِ ] ( اِخ ) رسول شاه اسمعیل صفوی نزد والی هرموز و امیر علأالملوک حاکم لار. رجوع به حبط ج 2 صص 351 - 352 شود.

فرهنگ فارسی

رسول شاه اسمعیل صفوی نرد والی هرمز

جمله سازی با اخی بک

گر تو خواهی باقی این گفت و گو ای اخی در دفتر چارم بجو
ای اخی دوزخ و بهشت ببین بی‌گمان شو ز مالک و رضوان
اخی باز بردش به خلوت سرای ولی شیخ را بر سفر بود رای
گفتمش خیر است برگو ای اخی تا چه دیدی زین گروه دوزخی
برو یا اخی پیشه کن راستی اگر خدمت پادشا خواستی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت