لغت نامه دهخدا
( آخر سنگین ) آخر سنگین. [ خ ُ رِ س َ ]( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) آخورِ سنگین. آخری که در آن کاه و علف نباشد. || جایی که در آن حاصل ونفعی نبود. ( از برهان ). مقابل آخر چرب:
رخش ترا برآخر سنگین روزگار
برگ و گیا نه و خر تو عنبرین چرا.خاقانی. || سنگاب. مجازاً، چرب آخر:
حق تو خاقانیا کعبه تواند شناخت
وآخر سنگین طلب توشه یوم الحساب. خاقانی.