احمد بن ابی طاهر

ابوالفضل احمد بن طیفور مروزی خراسانی، معروف به ابن‌ابی‌طاهر و ابن‌طیفور، یکی از شخصیت‌های برجسته اهل تسنن در قرن سوم هجری به شمار می‌آید. او نویسنده، شاعر، تاریخ‌نگار و فردی با اخلاق نیک و معاشرت خوش بود که اصالتاً ایرانی و از بزرگان مرورود خراسان به حساب می‌آمد. شهرت او عمدتاً به خاطر آثار ادبی و تاریخی‌اش است. نیاکان ابوالفضل احمد بن طیفور از خراسان به بغداد مهاجرت کرده بودند و به دلیل وفاداری به دولت عباسی، به فرزندان دولت معروف شدند. او در جوانی به تدریس در مکتب‌خانه‌های بغداد مشغول شد و پس از مدتی، در بازار کتاب‌فروشان شرق بغداد دکان باز کرد و به تألیف و نشر کتاب پرداخت. در این بازار، با بسیاری از شخصیت‌های ادبی آشنا شد و به خاطر درک و ذوق ادبی‌اش و همچنین دانش وسیع و شعرهای زیبایش، به شهرت زیادی دست یافت؛ به‌طوری‌که ابن‌معتز درباره او می‌گوید: شعرش به قدری معروف است که نیازی به نقل آن نیست.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابو الفضل، احمد بن ابی طاهر، مشهور به ابن طیفور، یکی از دانشمندان بزرگ اهل تسنن در قرن سوم هجری است. شهرت وی بیشتر به دلیل تالیفات ادبی و تاریخی اوست.
ولادت او در سال ۲۰۴ در شهر بغداد و در همان روزی بود که مأمون از خراسان به بغداد آمد.شهرت وی بیشتر به دلیل تالیفات ادبی و تاریخی اوست. خاندان او نیز از دولتیان بوده اند.
فرزند
ابو الحسن، عبیدالله بن احمد بن ابی طاهر، فرزند ابن طیفور نیز، روش پدر را در تالیفات و تصنیف داشت. او روایتش از پدر کمتر است ولی حاذق تر و ماهرتر از پدرش بوده است.او ادامه کتاب «بغداد» تالیف پدر خود را نگاشت، چون پدرش آن را تا آخر دوران مهتدی نوشته بود و عبیدالله اخبار معتمد، معتضد، مکتفی و مقتدر را که نا تمام مانده بود بر آن افزود.عبیدالله علاوه بر کتاب فوق این کتابها را نیز دارد: کتاب السکباج و فضائلها، کتاب المتطرفات و المتطرفین.
موقعیت اجتماعی
او ادب آموز کاتبان همگانی بود، سپس برای تخصصی که پیدا کرد در جانب شرقی «سوق الوراقین» یعنی محل ناشران و کتابفروشان که بیش از صد دکان بودند، جایی برای خود داشت.او خوش مشرب و شیرین گفتار بود و تالیفات فراوانی از او به یادگار مانده است.

جملاتی از کلمه احمد بن ابی طاهر

487- مسند احمد بن حنبل ج 2 ص 26. و چندين مرجع ديگر.
423- ابوبكر احمد بن على الخطيب البغدادى، تاريخ بغداد او مدينة السلام،دارالكتب العلمية، بيروت، ج 7، ص 209.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم