طبیعیون

لغت نامه دهخدا

طبیعیون. [ طَعی یو ] ( ع ص، اِ ) ج ِ طبیعی ( در حال رفع ). علمای علم طبیعی. رجوع به طبیعی و ضحی الاسلام ج 3 ص 135 شود.

فرهنگ عمید

علمای علوم طبیعی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به طبیعت مربوط به طبیعت آن چه به طبیعت اختصاص دارد. ۲ - جبلی ذاتی فطری مقابل صناعی مصنوعی عملی ساختگی. ۳ - مخلوق مقابل مصنوع. ۴ - امری که مقتضای طبع باشد چیزی که مسند با ذات شئ باشد. یا امور طبیعی. آثار و حرکات و زمانیات و مکان و کلیه اموری که مربوط به ماده و مادیات است. یا تاریخ طبیعی. علوم طبیعی طبیعیات. یا حرارت طبیعی. حرارت غریزی. یا حکمت ( علم فن ) طبیعی. یکی از شعب حکمت نظری. و آن علم به احوال اجسام طبیعی بحث می کند و موضوع آن جسم است و اصول آن هشت است: ۱ - سماع طبیعی یا سمع الکیان. ۲ - سمائ و عالم - کون و فساد. ۴ - آثار علویه. ۵ - معادن. ۶ - نبات. ۷ - حیوان. ۸ - علم نفس. یا عالم طبیعی. طبیعی دان. یاعلوم طبیعی. دانشهایی که از پیدایش و زندگی جمادات نباتات و حیوانات بحث می کنند. ۵ - کسی که حوادث جهان را منسوب به طبیعت می داند و قایل به نیرویی ما فوق طبیعت نباشد. ۶ - عالم علم طبیعی طبیعی دان.
جمع طبیعی در حال رفع علمای علم طبیعی.

جمله سازی با طبیعیون

«عقاید خشک مادیون و طبیعیون این هارا به طرف یأس، ناامیدی، بدبختی و قساوت و بالنتیجه جرایم و جنایات می‌کشاند، همچنان که عقاید تصوف به سوی ذلت و نکبت و اسارت سوق می‌دهد. پس بهترین طریق برای سعادتمند کردن مردم، یعنی ایجاد سعادت نسبی، همان حدودی است که تعالیم یک دیانتی مانند اسلام برای پیروان وظایف طبیعی و اخلاقی تعیین کرده‌است». عرفان کسرایی می‌نویسد که آثار شجاع‌الدین شفا و احمد کسروی و علی دشتی هنوز در بازار دست‌فروش‌ها و به عنوان کتب ممنوعه در ایران خرید و فروش می‌شوند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال تماس فال تماس فال حافظ فال حافظ فال تاروت فال تاروت