سیورغامیش

فرهنگ معین

( ~. ) [ مغ. ] (اِ. ) = سیورغمیش: التفات، عنایت.

ویکی واژه

سیورغمیش: التفات، عنایت.

جمله سازی با سیورغامیش

برخی می‌گویند در زمان هلاکوخان که پادشاه ترک‌زبان ایران و پایتختش مراغه بود به رئیس یک دسته سرباز صد نفری «یوزباش» گفته می‌شد. (بدین صورت که فرماندهان بر اساس درجهٔ خود با نام‌های بیرباش ایکی باش اون باش یوزباش و…(عدد ترکی +باش) شناخته می‌شدند) گاه دولت برای پرداخت مواجب سربازان و فرماندهان به آن‌ها به جای پرداخت مستمری ماهانه روستا یا منطقه‌ای به عنوان سیورغامیش یا تیول می‌داد. (در واقع این فرماندهان صاحب یا خان این روستاها می‌شدند) چون روستای یوزباشکندی به عنوان مواجب یکی از فرماندهان دارای درجه یوزباشی پرداخت شده بود این روستا براساس درجه خان و صاحبش بنام یوزباش کندی خوانده شد.