بهطوریکه در هنگام حملهٔ مغول در جنب نیشابور قدیم شهر معتبر دیگری به نام شادیاخ بنا شده و در واقع در این دوران همین شهر شادیاخ است که از آن به عنوان نیشابور یاد میشود. در نخستین عبور لشکریان جبه نویان و سبتای بهادر سرداران مغول که مأموریت دستگیری سلطان محمد از طرف چنگیز به آنها داده شده بود، از خراسان، حکمران نیشابور تصمیم به تسلیم گرفت و با تقدیم هدایای نفیس و علوفه لشکر به آنان برای شهر نیشابور و مردم آن امان گرفت و باروی شهر را بهدست خود و به فرمان سران سپاه مغول ویران کرد.
در اوایل سدهٔ هفتم (۶۱۶ ﮪ.ق) که مغولان به خراسان حملهور شدند، سلطان محمد خوارزمشاه نتوانست در مقابل لشکریان مغول مقاومت کند و در حین فرار از نیشابور، از طریق اسفراین به استرآباد رفت و پسر او جلالالدین در برابر مغولان مقاومت میکرد؛ در این درگیریها شخصی که اسفهسالاران نظامالدین علی لقب داشت بر اسفراین و بندوار و توابع آن و اسفهسالار ابو حسن قلعهٔ صلوک که همان دژ صعلوک در شمال غرب اسفراین را بر عهده داشت که میان حاکم اسفراین و صعلوک جنگهای سختی صورت گرفت که بیشتر آبادیها ویران گشت در حین همین درگیریها سپاهیان مغول بر جلالالدین پیروز شده و راهی شهر نیشابور و ولایتهای تابع آن شدند سرپرستی سپاهیان بر عهدهٔ دو سردار معروف به نام جبه نوین و سبتای بهادر بود.