دودای
جمله سازی با دودای
اين موضوع برای مدت ها مخفی ماند. تا آنكه رندها به نواحی داده شده به آنها يعنی سنی و شوران اعتراض نمودند كه بر خلاف گاجان و گنداوگ كه به خاندان لاشاری ها سپرده شده بود آب و علف نداشت اين موضوع كوچک بود مدتی بعد زنی از خاندان دودایی به نام گوهری كه مالدار و ثروتمند بود به وادی لاشار كه تحت حكم مير گهرام بود آمد و اين زن جوان و زيبا خواستگاری كرد اما جواب رد شنيد، به اين خاطر عصبانی شد و دستور داد رمه های شتر وی را مورد حمله قرار دادند. به اين خاطر گوهری دودایی از لاشار كوچيده و به ناحيه كچهی و سیبی كه تحت حكم مير چاكر بود مسكن گزيد. از قضا مير چاكر رند مجذوب زيبایی او شد و همان عمل مير گهرام را تكرار كرد و جوابی مانند او شنيد. از اين ماجرا بين خاندان لاشاری و عشاير وابسته به مير چاكر نفاق افتاد، در آخرين بار ريحان فرزند مير چاكر با رامين لاشاری فرزند مير گهرام مسابقه اسب دوانی گذاشتند چونكه داورها از وابستگان مير ريحان بودند به نفع او رای دادند.