خانف

لغت نامه دهخدا

خانف. [ ن َ / ن ِ ] ( ع ص )بینی برکشنده از تکبر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( تاج العروس ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || شتر که سرگرداند سوی سوار در دویدن: «جمل خانف ».( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ).

جمله سازی با خانف

دربارهٔ زمان و چگونگی رواج تشیع بین هزاره‌ها سه نظریه وجود دارد. منهاج الدین جوزجانی (قرن ۷ق)، تاریخ‌نگار و نویسنده کتاب طبقات ناصری، نوشته که شَنسَب، اولین امیر غوریان در زمان ولایت جعدة بن هبیره، خواهرزاده امام علی(ع) بر خراسان، توسط وی نامه‌ای از امام دریافت کرده و بخاطر لحن نامه، ولایت ابن‌هبیره را پذیرفته و او و اطرافیانش دوستدار علی ابن ابیطالب شدند. همچنین در قرن دوم و سوم قمری، جوزجان و طالقان (شمال منطقه هزاره‌جات) محل قیام علویان: یحیی بن زید و محمد بن قاسم بود. تیمور خانف، نویسنده «تاریخ ملی هزاره‌ها» معتقد است هزاره‌ها در زمان غازان خان (۶۹۴–۷۰۳ق)، امیر شیعه ایلخانی، تشیع را انتخاب کردند او اعزام مبلیغین علوی را توسط غازان خان به هرات و غرجستان، از عوامل اصلی گسترش تشیع بین هزاره‌ها دانسته‌است. برخی از مستشرقین، ارتباط هزاره‌ها را با شاه عباس صفوی زمانی که در هرات اقامت داشته، دلیل مؤثر در شیعه شدن آنها در زمان این شاه دانسته‌اند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تحمیلی یعنی چه؟
تحمیلی یعنی چه؟
متمایز یعنی چه؟
متمایز یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز