جهیزه

لغت نامه دهخدا

( جهیزة ) جهیزة. [ ج َ زَ ] ( ع اِ ) عَلَم است گرگ یا ماده گرگ یا کفتار یا ماده خرس یا بچه خرس را. ( منتهی الارب ). عَلَم است گرگ را. ( اقرب الموارد ). گرگ ماده. ( مهذب الاسماء ).
جهیزة. [ ج َ زَ ] ( اِخ ) نام زنی است از خویله و بدو مثل زنند: قطعت جهیزة قول کل خطیب، و اصل آن اینست که گروهی گرد آمده بودند و درباره صلح میان دو قبیله در مورد خونی و قتلی که میان آنان اتفاق افتاده بود سخن میگفتند باشد که به دیه بین آنان مصالحه گردد که ناگهان جهیزة آمد و خبر داد که ولی مقتول به قاتل دست یافت و او را کشت. ( منتهی الارب ). و این در موردی گفته شودکه سخنی همه را قانع و ساکت کند. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

نام زنی است از خویله

جمله سازی با جهیزه

بهرام از آسیابان دختران را خواستگاری کرد! آسیابان گفت: "من تقاضایت را می‌پذیرم اما من دارایی و حشمتی ندارم که به عنوان جهیزه با چهار دخترم تقدیم تو کنم !" بهرام گفت :" من چیزی از تو نمی‌خواهم " سپس بهرام دستور داد، دختران را به شبستان ببرند و خود آنجا را ترک کرد.
نوعی از کجاون «اؤرمه کجبه» (کجاوه‌ای که ساخت آن به روش بافتن، انجام می‌شود) نامیده می‌شد. این کجاوه از بافه‌های سفید گندم بافته و با دوخت پارچه سفید داخل آن پوشانیده می‌شد. هنگام ازدواج، دختران همراه جهیزه، کجاوه‌هایی را که به دست خود بافته بودند، به خانه داماد می‌برده‌اند.
بهرام از آسیابان دختران را خواستگاری کرد! آسیابان گفت: "من تقاضایت را می‌پذیرم اما من دارایی و حشمتی ندارم که به عنوان جهیزه با چهار دخترم تقدیم تو کنم !" بهرام گفت :" من چیزی از تو نمی‌خواهم " سپس بهرام دستور داد، دختران را به شبستان ببرند و خود آنجا را ترک کرد.
این فرقه به امامت زنان باور داشته و معتقدند که پس از کشته شدن شبیب بن یزید، مادرش ام شبیب (غزاله) و یا به نقلی جهیزه همسرش هستند. این فرقه هر زن یا مرد مسلمانی که قائم به شمشیر باشد را لایق خلافت و امامت می دانستند. گروهی این فرقه را از مرجئه خوارج خواندند؛ علت نیز سکوت این فرقه در ماجرای صالح بن مسرح دانسته‌اند. همچنین آورده اند که این فرقه به قدر و جبر اعتقادی نداشتند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استیصال یعنی چه؟
استیصال یعنی چه؟
نجورسن یعنی چه؟
نجورسن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز