تنفل

لغت نامه دهخدا

تنفل. [ ت َ ن َف ْ ف ُ ] ( ع مص ) گرفتن افزون تر از آنچه که یاران کسی از غنیمت گیرند: تنفل علی اصحابه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || نفل گزاردن. ( از منتهی الارب ). نافله گزاردن. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

جمله سازی با تنفل

ان اوقاتك اجزاء عمرك فلا تنفل لك وقتا الا فيما ينجيك؛ (17)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال چای فال چای فال ارمنی فال ارمنی