تحاک

لغت نامه دهخدا

تحاک. [ ت َ حاک ک ] ( ع مص ) خاریدن و سودن یکی مر دیگری را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ).

فرهنگ فارسی

خاریدن و سودن یکی مرد دیگری را

جمله سازی با تحاک

مریوان یا مهریان نام خود را از واژه مهریان در زمان ساسانها دریافت می‌کند - مهریان کسی بود که زمین‌های کشاورزی را از دربار شاهی اجاره می‌گرفت. عموماً خاندان سلطنتی یا مردان ازات و گه ورا (گبرا به آرامی) و در مقابل میزانی اجاره می‌داد. اجاره بها در متون پهلوی تحاک و احتمالاً در زبان آرامی گراگ نامیده می‌شد - میزان اجاره بها با واحد پول رایج که استیر بود پرداخت می‌شد هر استیر معادل ۴ درخام ساسانی بود - معمولاً بردگان چون پول نقد نداشته‌اند در مقابل شتیر (بز ۱ ساله) تحویل می‌دادند -احتمالاً هر دیهات یا داهات باید ۵۰ شتیر یا استیر تحویل می‌داد - مهریوان دستگرد خود را به چندین داهات یا دیهات تقسیم می‌کرد که در ان عموماً بردگان به کشاورزی مشغول می‌شدند و مال اجاره می‌دادند. مهریوان معمولاً در قلعهٔ با نظامی‌ها می‌زیست - اسم سنه دژ نیز باید در این کانتکس ساسانی و شیوه اجاره زمین تفسیر شود - سنه به سنه شیوه اجارهٔ بلند سال به سال بود که خود به خود تمدید می‌گشت - و هر ساله باید میزان مشخصی مالیات به دربار ساسانی پرداخت می‌کرد - در نظر داشته باشید اودانی با دیهات فرق دارد - اودانی شامل تمام وسایل تولید از جمله اب - جوگه اب - که عموماً این جوگه‌ها هه واس نامیده می‌شدند و اژیروان یا ژیژوان (مأمور اب) والبته بردگان می‌شد - اجاره گیرنده صاحب همه چیز می‌شد. تعداد ژیژوان‌ها در مناطق مریوان از انگشتان دست بیشتر است