برهم نشسته

لغت نامه دهخدا

برهم نشسته. [ ب َ هََ ن ِ ش َ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) متراکم. متراکمة. ( یادداشت دهخدا ). هضیم. ( ترجمان القرآن جرجانی ). || تاریکی هنگفت و ستبر. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

متراکم یا تاریکی هنگفت و ستبر.

جمله سازی با برهم نشسته

انبوه موهای پیکره که از زیر دیهیم پادشاه بیرون زده‌اند در سمت چپ سر به خوبی باقی‌مانده‌است، اما لبه‌های بیرونی موهای سمت راست سر از بین رفته‌است. هرکدام از دو دسته موی قرینه وار در دو سوی چهره پیکره شاپور از چهار رشته موی برجسته تشکیل شده‌اند که هرکدام به گونه‌ای برجسته و موج وار بر روی دیگری نشسته‌اند. الگوی پرداخت و ایجاد این رشته‌های مو در دو سوی سر یکسان است. این در حالی است که در پشت سر، بخش انتهایی هر رشته مو به گونه‌ای گرد و حلزونی شکل نشان داده شده‌است. در دو سوی سر، رشته موهای موج وار پادشاه در درازا و پهنا بر روی شانه‌های پیکره به گونه‌ای چشمگیر پهن شده‌اند، و در این میان تنها پایین‌ترین رشته مو جزء کوچکی از شانه را لمس می‌کند. از نظر هنر سنگ‌تراشی، در آرایش موی سر پادشاه بالاترین درجهٔ انعطاف و شکل‌پذیری پیداست. این چهار رشته مو که بر روی هر شانه پیکره قرار گرفته‌اند، آشکارا از همدیگر جدا هستند و هر رشته از مو با خطوطی بسیار ظریف‌تر به بخش‌های کوچک‌تری تقسیم می‌گردد. شمار رشته‌های برهم نشسته مو در دو سوی سر پادشاه در ابتدا چهار و در انتها به سه می‌رسد، این در حالی است که شمار رشته‌های گوی وار و همگون مو در پشت سر پیکره به دو می‌رسد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال شمع فال شمع فال زندگی فال زندگی فال ای چینگ فال ای چینگ