بخشیاب

لغت نامه دهخدا

بخشیاب. [ ب َخ ْش ْ ] ( اِ مرکب )( اصطلاح حساب ) مقسوم علیه. ( از واژه های فرهنگستان ).

فرهنگ فارسی

در اصطح حساب مقسوم علیه.

جمله سازی با بخشیاب

نظیر بنزین که حدوداً یک بخشیاب از۴ است.
b : مقسوم علیه یا بخشیاب (عددی که بر آن بخش می‌کنیم)