لغت نامه دهخدا
( آهال ) آهال. ( ع اِ ) ج ِ اَهل.
اهال. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ اَهل. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به اهل شود.
( آهال ) آهال. ( ع اِ ) ج ِ اَهل.
اهال. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ اَهل. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به اهل شود.
جمع اهل
اهال ( به لاتین: Ahale ) یک منطقهٔ مسکونی در نپال است که در Kosi Zone واقع شده است.
اهال ۴٬۰۵۰ نفر جمعیت دارد.
💡 مهمترین شغل اهالی دامپروری و کشاورزی است.عمده محصولات کشاورزی شامل سیب زمینی، گندم، جو، نخود و عدس است.
💡 این تصمیم، خشم و رویگردانی اهالی خسروجرد، تصرف قلعه خسروجرد، خالی از سکنه شدن و ویرانی تدریجی آن را در پی داشت.
💡 در سال ۹۹۰ا میلادی، ۶۵٫۹ درصد، از اهالی استان، در مناطق شهری استان، زندگی میکردند. در حالی که حد متوسط این نسبت، در سراسر کشور، ۷۲٫۳ در صد از کل اهالی بود.
💡 افرادی بزرگوار که اهالی محل به ایشان اعتماد کامل دارند میتوان به آقایان مشهدی رمضان تنگکی آزاد و کربلایی حسین رستگاری نژاد و حاج علی اکبر قربانی اشاره نمود. لازم است ذکر شود برخی عزیزان ساکن این محله نمیباشند اما ارتباط قومی و عاطفی و عمیقی با هم محلیان دارند.
💡 یکی از اهالی کوفه از والی آن سامان شکوه به مأمون برد. وی گفت: من عادل تر و راست تر از وی میان والیان خود سراغ ندارم.
💡 در شهر شاهی هفته یک روز چهارشنبه بازار میشد چون در روزهای چهارشنبه هر هفته در این نقطه بازار میشد و اهالی دهستانهای مجاور امتعه اهالی قراء و قصبات اطراف و حتی کسبه سایر شهرها سکه اجناس و محصولات خود را به بازار مزبور برده به معرض فروش میرساندند، نسبتاً اعتباری حاصل و مرکزیتی پیدا کردهبود.