الوذ

لغت نامه دهخدا

الوذ. [ اَ ل َ ] ( اِخ ) نام جایی است در شعر هذیل. ابوقلابه هذلی گوید:
رُب ْهامة تبکی علیک کریمة
بألوذ او بمجامعالاضجان
و اخ یوازن ما جنیت بقوة
و اذا غویت الغی لایلحان.( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

نام جایی است در شعر هذیل

جمله سازی با الوذ

و به عبارت ديگر، هر گاه صاحب شر و ضرر رساننده فرار كرد به سوى خدايش((اعوذ)) مى گويد و هرگاه از نفس شر و ضرر يا محروميت خود را بيچاره ديد و به سوىپروردگارش پناهنده شد، مى گويد: ((الوذ بك ولا الوذ بسواك )).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اسرع وقت یعنی چه؟
اسرع وقت یعنی چه؟
هیز یعنی چه؟
هیز یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز