ازله

لغت نامه دهخدا

ازله. [ ] ( اِ ) ( اصطلاح حفاران )صد ذراع مُکَسَّره، و مثال آن ده ذراع طول در دو ذراع عرض در پنج ذراع عمق است که صد ذراع مُکسره شود.

جمله سازی با ازله

پنجم: جدال بر سر مسئله اى دنيوى و يا دينى است البته اينجدال وقتى حرام است كه منظور از آن غلبه بر طرفمقابل و يا اظهار فضيلت باشد و اما اگر نزديكتر به احتياط آنست كه معتكف از همهاموريكه بر محرم در حج حرام است اجتناب كند لكن اقوى لازم نبودن اجتناب است مخصوصاپوشيدن لباس فروخته و ازله موى از بدن و خوردن گوشت شكار و عقد نكاح كه براىمعتكف همه اينها جائز است.
آيات فوق را طريقه سلوك شيخ الانبياء يعنى ابراهيمخليل عليه السلام دانسته اند و مقصد نهايى اين طريقت رسيدن به مقام هيمان است منتهىوصول بدان غايت قصوى كه همانا استهلاك در احديت جمع، و مشاهده رب مطلق استحاصل نمى گردد مگر به تدريج در سير به سوىمنازل و مدارج و مراحل و معارج از خلق به حق مقيد و سپس قيد را ازله نمودن و از نشئه اىبه نشئه بالاتر تا به رب مطلق رسيدن است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استیصال یعنی چه؟
استیصال یعنی چه؟
روله یعنی چه؟
روله یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز